مجلس ایران - سید مصطفی خاتمی؛ مهر سال 83 و در آستانه انتخابات نهم ریاست جمهوری، فرزند شهید مطهری كه آن موقع نمایند مجلس هفتم بود، در نامهای سرگشاده خطاب به آقای هاشمی رفسنجانی نوشت: «از قرار معلوم، تصمیم گرفتهاید که در صورت لزوم پا به عرصه انتخابات ریاست جمهوری بگذارید و کاندیدا شوید. اینجانب به دلایلی که برخی از آنها ذیلاً ذکر میشود، پیشنهاد میکنم که پا به این عرصه نگذارید... اکثر فرزندان و برخی نزدیکان شما در کارهای اقتصادی وارد شدهاند و این امر در صورتی که جنابعالی رئیس جمهور شوید موجب افزایش شایعات خواهد شد. همچنین تحمل جنابعالی در مقابل انتقاد آشکار و مطرح در رسانهها اندک است گرچه انتقادات خصوصی را راحتتر میپذیرید، و این امر یک نقطه منفی برای یک رئیس جمهور است و باعث پیدایش گروههای سیاسی نیمه مخفی میشود.»
گرچه پیش از این انتقادات صریح و تند علی مطهری از اصلاحطلبان باعث شده بود تا كم و بیش به عنوان یكی از چهرههای شناختهشده طیف اصولگرا مطرح شود، اما نامه مذكور كه صریحاً از هاشمی میخواست داوطلب ریاست جمهوری نهم نشود، باعث شد طرفداران هاشمی و طیف موسوم به اصلاحطلب علی مطهری را بیش از پیش به عنوان یكی از چهرههای تندروی اصولگرا معرفی نمایند.
اكنون اما داستان به شكل دیگری است. گرچه مطهری مدعی است كه تغییر نكرده، اما نه تنها سخنان و مواضعش بلكه جبههای كه او در آن ایستاده نیز به كلی تغییر یافته است. نگارنده از فرط خوشبینی تا مدتی پیش مشكل علی مطهری را صرفاً با سادهلوحی و نداشتن استعداد تحلیل سیاسی میشناخت، اما عملكرد سالیان اخیر او خبر از در افتادن او در مسیر لجاجت میدهد. گویا علی مطهری به هر دلیلی احساس میكند كه باید همواره مخالف باشد؛ حال با چه كسی و چه چیزی، ظاهراً چندان اهمیتی ندارد.
بد نیست آقای مطهری كه كشور را در شرایط اضطرار و خطر میبیند، به این سؤال پاسخ دهد كه تفاوت هاشمی 92 با 84 چیست؟ هاشمی 92 چه مزیتی نسبت به سال 84 دارد كه چنین برای رسیدن او به ریاست جمهوری سینه چاك میكند؟ جز آنكه به طور طبیعی از لحاظ توانایی و نشاط افت كرده است و علاوه بر آن دو نفر از فرزندانش نیز محكوم و یا در مظان اتهامات امنیتی و مالی هستند؟ آیا او انتقادپذیرتر شده است؟ آن هم در حالی كه ماه هاست سایت ها و نشریات مختلف از جمله سایت رسمی آقای هاشمی رفسنجانی به مجیزگویی و قدیسسازی از او مشغولاند.
آقای علی مطهری كه این همه داعیه اعتدال دارد، تندخوییهایش از جمله ماجرای بیادبی خود نسبت به نام خانوادگی نماینده مردم تهران در مجلس و فحاشی به او را چگونه توجیه میكند؟
اما ماجرای اعلام داوطلبان احراز صلاحیتشده برای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، برگ دیگری از شاهكارهای آقای مطهری را ورق زد. آیا احترام و تمكین به قانون و نهادهای قانونی و تبعیت از آن تنها شایسته رئیس جمهور كشور است؟
آقای مطهری چقدر وقت صرف كرده است تا كشف كند كه هاشمی میتواند مشمول حكم حكومتی برای تأیید صلاحیت شود و مشایی نه؟ تا این كشف مهم را در انشای كودكانهاش كه تحت عنوان نامه به رهبر انقلاب منتشر شده است، تذكر دهد. آیا برای كشفی چنین عمیق از فرد دیگری هم كمك گرفته است؟
بد نیست آقای مطهری توضیح دهد كه چرا در دوران جنگ علاوه بر حضور در سنگر علم و دانش، هیچگاه برای حضور در نبرد با حرامیان بعثی احساس تكیف نكرده است. و البته با این اوصاف آیا با خود اندیشیده است كه اگر جانفشانی رزمندگان و بسیجیان نبود، اكنون دیگر كسی نمیتوانست به پدرش، شهید والامقام مرتضی مطهری، به عنوان یكی از نظریهپردازان انقلاب افتخار و دیدگاه هایش را طرح نماید و البته علی مطهری هم نمیتوانست از حق انتشار انحصاری آثار پدر شهیدش بهره ببرد!
علی مطهری از چه جایگاهی به خود اجازه میدهد چنین اظهارات زشت و مشمئزكنندهای را درباره سعید جلیلی به عنوان جانباز جنگ تحمیلی ابراز كند؟
چه خصومتی باعث میشود تا وی حرمت اندیشمندی فرهیخته، آرام و مؤدب همچون دكتر حداد عادل را نادیده بگیرد و به او توهین كند؟ شاید جرم این دو بزرگوار و البته دیگرانی كه پیش از این مخاطب زبان تیز و پرخاشگر علی مطهری شدهاند این باشد كه چون او، آقازاده نیستند!
آقای مطهری باید نگاهی به جایی كه اكنون ایستاده است بیندازد و آن را با گذشتهاش مقایسه كند و از سرنوشت كسانی مثل احسان طبرزدی، اكبر گنجی، محسن مخملباف و محمد نوریزاد عبرت بگیرد و بداند كه در سرای عقبی از فضل پدر او را حاصلی نخواهد بود. مباد آنكه مصداق این حدیث شویم كه:
لا یُرَی الجاهلُ الّا مُفرِطاً أو مُفرِّطاً
نادان جز در حال افراط و زیادهروی و یا تفریط و كندروی دیده نمیشود. (نهج البلاغه/ حكمت 70)
نظرات مخاطبان 0 1
۱۳۹۲-۰۳-۰۵ ۱۶:۴۵حمیدرضا 0 1